برای این که شغلی پیدا کنید یا کسب و کاری راه اندازی کنید و سپس آن را حفظ کنید الزاما به مجموعه یی از مهارتهای فنی احتیاج دارید. یک دندانپزشک می بایست بداند چگونه باید دندان را پر کند. منشی ها باید ضمن تسلط به ابزارهای آفیس از سرعت تایپ بالایی برخوردار باشند. الزم است یک حسابدار رویه تنظیم اظهارنامه مالی را به درستی بداند. اما با وجود مهارتهای فنی، شما نزد کدام دندانپزشک می روید؟ کسی که خوش برخورد است و به پرسشهای شما صادقانه پاسخ می دهد، یا کسی که فقط دهان و دندان های شما را به عنوان منبع درآمد خود می بیند؟ اگر در کسب و کار خود مجبور به تعدیل نیرو باشید کدام نیرو را حفظ می کنید؟ کسی که نگرش مثبت و خوش بینانه ای دارد و همیشه مشتاق به کمک کردن است، یا کسی که انعطاف پذیر نیست و به سختی به اشتباهات خود اذعان می کند؟ در مورد برنامه نویسان چطور؟ کسی که به اخلاق حرفه یی کاری پایبند است، توان کار گروهی دارد و همکاران خود را تشویق می کند، به احتمال زیاد، همان کسی خواهد بود که در سازمان رشد خواهد نمود و جایگاهش ارتقاء پیدا خواهد کرد. در این نمونه ها و موارد مشابه دیگر، مهارتهای نرم است که اهمیت بالایی دارند. در شرایطی که مهارتهای فنی شما، ممکن است ابتدا راه را برای شما باز کنند، اما این مهارتهای انسانی تان هستند که در ادامه مسیر راهگشا و ارتقاء دهنده جایگاه شما خواهند بود.
اخلاق حرفه یی کاری، نگرش سازمانی، مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و بسیاری ویژگی های شخصی دیگر شما، مهارتهای نرمی هستند که برای موفقیت در زندگی شغلی از اهمیت بالایی برخوردارند. با این مهارتهای نرم شما می توانید به عنوان یک رهبر، سرآمد باشید. اگر توان حل مسئله، تفویض کردن و تیم سازی را داشته باشید، ممکن است به عنوان رهبر یک تیم انتخاب شوید، اما اگر مهارتهای نرم خوبی داشته باشید رهبری موفق هم خواهید بود. این که بدانید چگونه با افراد بسازید و نگرش مثبتی از خود نشان دهید برای موفقیت بسیار حیاتی است.
اما، مسئله مهم این جا است که اغلب، اهمیت این مهارت ها نادیده گرفته می شود و نسبت به مهارت های سخت (فنی) کمتر آموزش و تعلیم داده می شوند. به نظر می رسد، به دلایلی سازمان ها از پرسنل خود انتظار دارند که آنها خود بدانند در کار چگونه رفتار کنند. آنها فرض می کنند همه اهمیت وقت شناسی، ابتکار عمل داشتن، دوستانه رفتار کردن و کار با کیفیت انجام دادن را می دانند و درک می کنند. از آنجا که تسلط بر مهارت های نرم، جنبه عمومی دارند و برای همه افراد امری ضروری هستند، توصیه می شود اگر تامین رضایت و موفقیت در جایگاه کسب و کاری تان برای شما اهمیت دارد، به همان میزان که به تمرین و توسعه مهارتهای سخت (فنی) اهمیت می دهید، می بایست به ارتقای مهارت های نرم (انسانی) نیز توجه داشته باشید.
در حقیقت مهارت های نرم همان چیزی است که مهارت های سخت را همراهی می کند و به سازمان شما کمک می کند تا حداکثر بهره را از تخصص فنی خود ببرد، بنابراین:
• اگر در جذب مشتری خوب عمل می کنید ولی در حفظ آنها با مشکل مواجه هستید.
• اگر ماندگاری نیروها در سازمان شما کم است و مجبورهستید پیوسته در رویه جذب نیروهای جدید را آموزش دهید.
• اگر مدیران بسیاری در سازمان خود دارید ولی رهبران واقعی در بین آنها دیده نمی شود.
نشانه هایی در سازمان خود دارید، که حاکی از وجود یک شکاف میان مهارت های فنی (سخت) و انسانی (نرم) می باشد.
در واقع هرگاه که قادر نباشید از دانش، تجربه و تخصص تیم خود به درستی بهره ببرید، می بایست سطح ارتباط و مهارتهای میان فردی را که در سازمان حاکم است ارزیابی کنید. به علت بهره وری بالاتر در اجرای کارهای تیمی، امروزه سازمانها به محیط های کاری با پویایی های میان فردی تبدیل شده اند که دیگر قابل نادیده گرفتن نیست. ویژگی هایی چون گوش شنوا داشتن، ارائه ایده ها، حل تعارضات و ترویج یک محیط کاری باز و صادقانه همه وابسته به این است که بدانید چگونه با افراد ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید. همین روابط کاری حرفه ایست که به افراد اجازه می دهد در پروژه های تیمی مشارکت داشته باشند، قدردان دیگران باشند و از دستاوردها حمایت کنند. بنابراین مهم است که نقش حیاتی مهارت های نرم را درون تیم خود بازشناسی کنید و نه تنها تلاش کنید آنها را در خود توسعه دهید، بلکه توسعه آن را در بدنه سازمان نیز ترغیب نمایید. حوزه هایی که از این حیث می بایست بررسی و ارزیابی شوند عبارت اند از:
• مسئولیت پذیری فردی
• میزان مشارکت در کار تیمی
• مهارتهای مذاکره میان فردی
• توان حل تعارضات و میانجی گری
• انطباق پذیری و انعطاف پذیری افراد
• شفافیت در ارتباطات
• تفکر خلاقانه و ایده پردازی
• روحیه تعلیم دادن و مربیگری
این موارد همه تأثیر قابل ملاحظه ای بر نگرش یک فرد در تعاملاتش با مشتریان، همکاران، سرپرستان و دیگر ذینفعان کسب و کار دارد. هرچقدر نگرش یک فرد مثبت تر باشد، روابط وی بهتر و قوی تر خواهد بود و در نتیجه آن عملکرد تیمی فوق العاده یی را ایجاد می کند و باعث می شود وی در پیشبرد چشم انداز و استراتژی سازمان قاطعانه سهیم شود.
چندی پیش مجله مشاور مدیریت را مطالعه کردم، و این مطلب برداشتی از مقاله یی در شماره 29 مجله است.